سفارش تبلیغ
صبا ویژن



























مینویسم بنام خواهرم آیــــــــات

چرا آیات القرمزی مانند ندا آقاسلطان"فرشته آزادی"لقب نگرفت؟! Why such revelations Alqrmzy Neda "Angel of Freedom" was not dubbed? لماذا تکشف هذه Alqrmzy ندا "ملاک الحریة" لم یطلق علیها؟

روی سخنم با (مثلا یا به اصطلاح)روشنفکرانی است که هنوز در سطح جامعه رگ غیرتشان برای جناب موسوی و دوستدارانش(بخوانید دارودسته اش) بالا میزند.هنوز که هنوزه معتقدند دیکتاتوری در ایران به اوج خود رسیده است.

سال 88 دختری به نام ندا آقا سلطان به قتل رسید!در کوچه های تهران.در بحبوحه فتنه ای مخملی! او اکنون در بین مخالفان نظام به"فرشته آزادی"شهرت یافته است!فیلم کشته شدن او را بارها دیده ایم.اخبار و تحلیل های مربوط به آن را خوانده ایم.علت مرگش هر چه که بود به عنوان دختری بی گناه که در جریان فتنه از دنیا رفت در ذهن ها ماند.ندایی که به عنوان ندای آزادی فتنه گران معرفی شد و تبدیل شد به یک جریان.تیتر اول خبرگزاریها و سایتهایشان شده بود ندا آقاسلطان.سوژه ای شد برای آنان که به دنبال بهانه ای برای نفی اسلامی بودن این مملکت بودند(شاید خودشان بهانه را ایجاد کردند...الله اعلم!).و شما روشنفکران برایش طلب آمرزش کردید.و تراژدی غمگینی از مظلومیت او در برابر ظلم(ازهمه بسیجیان محترم پوزش می طلبم) بسیجیان ظالم! ایران اسلامی نوشتید.

امسال، سال90.دختر 20 ساله بحرینی، شاعره جوانی که برای دفاع از قیام بحرین دردنامه ای خواند،خواهرم آیات.در اوج مظلومیت، آزار دید،شکنجه شد،به او بی حرمتی شد..اما برای خیلی از این آدم ها ، همان ها که ندا را فرشته آزادی خواندند،آیات القرمزی ارزشی پیدا نکرد! چرا جریان نشد؟چرا بهانه ای نشد برای آزادی خواهان و مبارزین با نظام دیکتاتوری ایران! مگر به نام آزادی و برای آزادی نمی جنگند؟چرا لال شده اند؟ نباید از او سوژه بسازند برای زیر سوال بردن رفتار کثیف سردمداران استکبار!می دانید که نمی خواهند...

**با شما هستم.با شما که از شدت روشنفکری به کوته فکری رسیده اید.چشمانتان را باز کنید گوش هایتان را تیز کنید و برخیزید که دنیا برای نابودی طاغوت برخاسته است.**

منبع: وبلاگ آسمان آبی است

پ.ن: قربانیان تفکر کثیف استکبار.

پ.ن: راز کوچه بنی هاشم و کوچه های بحرین



نوشته شده در دوشنبه 90/2/26 نظرات ( )

 موج وبلاگی «جانم فدای حضرت هادی(ع)»

وَعادَتُکُمُ الاِْحْسانُ *  ظلمات کوچه کارش را سفت و سخت گرفته بود. دریغ از یک ذره روشنایی. کورمال کورمال به دیوار دست کشید تا بلکه جایی پیدا کند و دست و پا را بگیراند و از دیوار بلند خانه‌ بالا برود. هنوز مانده بود تا برسد بالای دیوار  و تاریکی داشت درمانده‌اش می‌کرد. پیشانی را مالید به دستش تا عرقش را پاک کند و زیر لب زمزمه کرد: « لعنت به این فرمان بی‌وقت خلیفه، آخر این واویلای تاریکی وقت مأموریت بود؟». به هر جان کندنی بود دست را رساند به لبه‌ی دیوار و تقلایی کرد و خودش را رساند آن بالا. تنها روشنایی که از خانه پیدا بود مال یک شمع بود که نورش به حصیری می تابید و مردی داشت روی آن نماز می خواند. با خودش داشت فکر می کرد که کیسه‌های زر را کجای خانه می‌تواند پیدا کند. برای متوکل خبر آورده بودند که دینار فراوانی در خانه‌ی ابالحسن ثالث جمع شده و انگار برای قیام خیالی در سر دارد. قرار بود سعید کیسه‌ها به عنوان نشان جرم پیدا کند « اول بگذار پایت به زمین برسد، بعد خاکی به سرت خواهی ریخت». سعید این را با غیظ زیر لب گفت و دوباره دانه های عرق را از صورتش پاک کرد. ابرها غلیظ‌تر شده بودند و همان یک‌ذره روشنایی مهتاب را هم دیگر از زمین دریغ می کردند. نه می‌شد از آن بلندی به پایین پرید و نه دیوار در آن تاریکی دیده می‌شد تا دستاویزی پیدا شود.نه راه پیش بود نه راه پس. *** مرد از روی حصیر بلند شد و کمی بعد همراه کسی دیگر با چراغی نزدیک دیوار شد و رو به همراهش کرد و به بالا اشاره کرد:« در روشنایی چراغ کمکش کنید تا پایین بیاید. مبادا آسیب ببیند». سعید را که از دیوار پایین آوردند مرد رو کرد به او و گفت:« خانه در اختیار تو است». سعید با دهان باز اطراف را نگاه می‌کرد و کمی بعد نگاهش خیره ماند آستین لباس کهنه و پشمینه‌ا‌ی که دست ابالحسن از آن بیرون آمده بود و کیسه‌ی زری دست‌نخورده را تا جلوی صورتش بالا آورده بود. نشان مادر خلیفه روی کیسه‌ بود. در شهر همه از ماجرای نذری که مادر خلیفه کرده بود خبر داشتند. سعید هم می‌دانست که کیسه زر، نذر مادر متوکل بوده است برای شفای خلیفه‌ی بیمار. خلیفه‌ای که به خون اباالحسن ثالث تشنه بود.آن شب تنها کیسه زری که در خانه امام هادی(ع) پیدا شد. همان نذری مادر خلیفه بود که دست‌نخورده به دارالعماره رفت.

* از زیارت جامعه کبیره‌ی امام هادی (ع)

منبع: آخرین رسول



نوشته شده در یکشنبه 90/2/25 نظرات ( )

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
السلام علیکم یا حجج الله فی ارضه
السلام علی علی بن محمد النقی الهادی

بسم  الله الرحمن الرحیم السلام علیکم یا اهل بیت النبوه السلام علیکم یا حجج  الله فی ارضه السلام علی علی بن محمد النقی الهادی موج وبلاگی "جانم  فدای حضرت  هادی (ع) " به راه افتاده است .با حمایت از این حرکت ،کار  کوچکی کنیم در برابر این بی حرمتی ها.  حتما این سخنرانی رو بخونید :   Lecture Hojatoleslam Ali Reza Pnahyan Brothers saga describing Bahrain  Islamic awakening that we should resist the rise of what we do we blow  up virtual environments from Internet Newsبسم الله الرحمن الرحیم السلام  علیکم یا اهل بیت النبوه السلام علیکم یا حجج الله فی ارضه السلام علی علی  بن محمد النقی الهادی موج وبلاگی "جانم فدای حضرت هادی (ع) " به  راه افتاده است .با حمایت از این حرکت ،کار کوچکی کنیم در برابر این بی  حرمتی ها. حتما این سخنرانی رو بخونید : Lecture Hojatoleslam Ali Reza  Pnahyan Brothers saga describing Bahrain Islamic awakening that we  should resist the rise of what we do we blow up virtual environments  from Internet Newsسخنرانی پناهیان در خصوص اهانت به مقدسات // لینک دانلود  // وصلة التحمیل // Download link // محاضرة حجة الاسلام علی رضا الملحمة  الاخوة Pnahyan اصفا البحرین الصحوة الإسلامیة أنه ینبغی لنا أن نقاوم  ارتفاع ما نقوم به نحن تفجیر البیئات الافتراضیة من أخبار الإنترنت //  سخنرانی استاد حجت الاسلام علی رضا پناهیان در وصف حماسه برادران بحرینی  بیداری اسلامی خیزش مقاومت که ما باید چه کار کنیم فضای مجازی اینترنت را  منفجر کنیم از خبر سخنرانی پناهیان در خصوص اهانت به مقدسات // لینک دانلود  // وصلة التحمیل // Download link // محاضرة حجة الاسلام علی رضا الملحمة  الاخوة Pnahyan اصفا البحرین الصحوة الإسلامیة أنه ینبغی لنا أن نقاوم  ارتفاع ما نقوم به نحن تفجیر البیئات الافتراضیة من أخبار الإنترنت //  سخنرانی استاد حجت الاسلام علی رضا پناهیان در وصف حماسه برادران بحرینی  بیداری اسلامی خیزش مقاومت که ما باید چه کار کنیم فضای مجازی اینترنت را  منفجر کنیم از خبر

موج وبلاگی "جانم فدای حضرت  هادی (ع) " به راه افتاده است .با حمایت از این حرکت ،کار کوچکی کنیم در برابر این بی حرمتی ها.

این سخنرانی را بخوانید :      سخنرانی حجه الاسلام پناهیان در خصوص اهانت به مقدسات

Lecture Hojatoleslam Ali Reza Pnahyan Brothers saga describing   Bahrain Islamic awakening that we should resist the rise of what we do   we blow up virtual environments from Internet Newsبسم الله الرحمن الرحیم  السلام علیکم یا اهل بیت النبوه السلام علیکم یا حجج الله فی ارضه السلام  علی علی بن محمد النقی الهادی  موج وبلاگی "جانم فدای حضرت  هادی (ع)  " به راه افتاده است .با حمایت از این حرکت ،کار کوچکی کنیم در برابر  این بی حرمتی ها.  حتما این سخنرانی رو بخونید :  Lecture Hojatoleslam Ali  Reza Pnahyan Brothers saga describing Bahrain Islamic awakening that we  should resist the rise of what we do we blow up virtual environments  from Internet Newsسخنرانی پناهیان در خصوص اهانت به مقدسات // لینک دانلود  // وصلة التحمیل // Download link // محاضرة حجة الاسلام علی رضا الملحمة  الاخوة Pnahyan اصفا البحرین الصحوة الإسلامیة أنه ینبغی لنا أن نقاوم  ارتفاع ما نقوم به نحن تفجیر البیئات الافتراضیة من أخبار الإنترنت //  سخنرانی استاد حجت الاسلام علی رضا پناهیان در وصف حماسه برادران بحرینی  بیداری اسلامی خیزش مقاومت که ما باید چه کار کنیم فضای مجازی اینترنت را  منفجر کنیم از خبر سخنرانی پناهیان در خصوص اهانت به مقدسات  // لینک  دانلود //  وصلة التحمیل // Download link // محاضرة حجة الاسلام علی رضا  الملحمة  الاخوة Pnahyan اصفا البحرین الصحوة الإسلامیة أنه ینبغی لنا أن  نقاوم  ارتفاع ما نقوم به نحن تفجیر البیئات الافتراضیة من أخبار الإنترنت  //  سخنرانی استاد حجت الاسلام علی رضا پناهیان در وصف حماسه برادران  بحرینی  بیداری اسلامی خیزش مقاومت که ما باید چه کار کنیم فضای مجازی  اینترنت را  منفجر کنیم از خبر

آقا!
ما شما را، تو را دوست داریم.

شق القلم : نقی؛ یعنی پاک، پاکیزه، زلال، خالص.

پ.ن: مردم با آن دشمنی می‌ورزند که نمی‌شناسندش. 



فهرست حمایت کنندگان از این حرکت: (لطفا در بخش نظرات وبلاگ از جنس خدا اطلاع رسانی نمایید تا لینک شما درج شود)



نوشته شده در یکشنبه 90/2/25 نظرات ( )

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز 

آیات! خواهرم! ای آیه ی پاکی، آیه ی مظلومیت، آیه ی سیلی، آیه ی خون! قسم به آیات قرآن! قسم به عصمت چشمانت! قسم به خون پاکت! انتقام سختی خواهیم گرفت از این خاندان کثیف و نجس و مطمئن باش که؛ ما اگر از صدام بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت و  اگر از آل سعود بگذریم از آل خلیفه نخواهیم گذشت.


بقیه را اینجا بخوانید.

برای خدا



نوشته شده در شنبه 90/2/24 نظرات ( )

دل نوشته ای خطاب به سربازان مزدور آل خلیفه!

دستانت با سلاح آشنایند؛ سلاح زور! قلبت را نمی دانم. آیا قلبت را هم با سلاح آشنا کرده ای؟ سلاح ایمان را می گویم؛ سلاح احساس، سلاح وجدان...
این روزها همه جا خبر از سر بازی توست. سرت را باخته ای! دلت را چطور؟
تنت را با قداست سبزی پرچمت استتار می کنی و کفن سرخ بر تن هم نوعان خویش می پوشانی. بدنت را هم در قمار عیش و نوش فرماندهانت باخته ای! وجدانت را چطور؟
قلب سیاهت تو را واداشته است تا پدران و مادرانی را مشکی پوش عزای اولاد کنی. دیگر یقین کردم که قلبت را باخته ای!
در این ایامِ بی نسبت، نوجوانانی از نسل هابیل را قربانی می کنی. به گمانم حج و قربان را از یاد برده ای. دینت را هم باخته ای! دیگر همه چیزت را باخته ای!
 

تو ماشه را می چکانی و با گلوله ات مظلومیت شیعه را به سمت افکار جهانیان شلیک می کنی. تو سر می بُری و نمی دانی سرهای از تن جدایشان هم ندای الله اکبر سر می دهند. تو جسم شیرمردان را شکنجه می کنی و روح من عذاب می کشد.
ننگت باد که نام سرباز بر خود نهاده ای! 

من هم سربازم. سربازی که دستش کوتاه است. اما دستانی دارم که با سلاح آشناست. اسلحه ام قنوت است و شلیک گلوله ام «أمَّن یُجیب»!
خدایم، خدای عشق است و فرمانده ام وجدان بیدار. سینه ام را فراخ ساخته ام و مقابل حقد و کینه ی تو گسترده ام.

تو خون می ریزی و من خون می دهم. تو به راه درهم و دینار می کُشی و من به راه عشق شهادت می دهم.
تو احساست را به نرخ شهوت فروخته ای و من احساساتم را چونان شمشیر دو لبه ای بر افروخته ام. خشم و کینه اش دستان تو را از ظلم کردن کوتاه می کند و لبه همدلی اش دستان شیعه را در هر جای عالم یاری می کند.

احساسم عاشق شده است! عاشق طراوت و قداست خون! عاشق پاکی و گلگونیِ کفن! عاشق غربت و دلتنگی انتظار! وعده سربازی ام را خدای عشقم لبّیک گفته است. پس منتظرم تا لباس رزم خویش را با خون امضا کنم و به صداقت وجدان گواه گردم. منتظرم تا در آستان کبریایی خورشید، به ندای احساسم شهید شوم.
آری! افتخار نسل عاشقان شهادت است.

save BAHRAIN

سرباز عاشق



نوشته شده در چهارشنبه 90/2/21 نظرات ( )

سلام

امروز برای اولین بار از طنین آهنگ دریاچه‌ی قو بدم آمد. از گنجشک‌های این دریاچه و نگاه معصومانه‌ی آنها بدم آمد. بدم آمد از کلمات، بدم آمد از عکس‌ها، از دوبیتی‌هایی که بیهوده سروده شده‌اند، وقتی قرار نیست دوبیتی روایتگر مظلومیت انسان باشد، وقتی قرار نیست دوبیتی ترانه‌خوان غم و غربت نسلی باشد که گلوی خود را به کلمات سرخ متبرک کزده، مشتی واژه‌ی بیهوده است. نسلی که رنگ و بوی کربلا و عاشورا می دهد و با کلمات تا آن‌سوی مرز شهادت می‌رود. با کلماتی که آفریده شده‌اند تا روایتگر سرخ‌ترین اتفاقات زمانه باشند اما در دست چون منی... بدم آمد از خودم، از خودِ شاعرم وقتی قرار است سکوت، شیواترین ترانه‌ی من باشد، سکوت در برابر...

روز گذشته دریاچه‌ی قو را به روز کردم، مثل همیشه با عکس و دوبیتی و تعدادی لینک گنجشکی، تا همان بازی همشه‌گی خودم را ادامه داده باشم؛ اما در بین کامنت‌های مخاطبان عزیز، کامنتی تکانم داد با این آغاز: ... (بقیه را در وبلاگ ایشان بخوانید! کلیک کنید.)

تمام بودنت، آیات آیات                         نگاه روشنت، آیات آیات

تو و درد دلت، بحرین بحرین                تو و زخم تنت، آیات آیات


نگاهت، شوق چشم اندازها بود      دو بالت حرمت پروازها بود

چه آیات قشنگی خواندی، انگار     گلویت چشمه‌ی آوازها بود

سید حبیب نظاری



نوشته شده در چهارشنبه 90/2/21 نظرات ( )

خبری در راه است

خبر آمدنت مثل نسیم

می رود باغ به باغ

می رود شهر به شهر

مردمان یمن و تونس و مصر و اردن ...

مردمان در همه ی عالم این خاک کهن

به تمنای تو برخاسته اند

 شور و حالی برپاست

وعده ی آمدنت نزدیک است ...

اندکی صبر  ...



نوشته شده در جمعه 90/2/16 نظرات ( )

للحق

 // أمریکا سعودی فی البحرین //عربستان آمریکایی در بحرین // american saudia in bahrain

 

همه چیز با آب زنده می شود … من اما … با اشک برای تو!

ای کشته ی اشک های چشم …



نوشته شده در جمعه 90/2/16 نظرات ( )

بدرود  خواهر/برادر  بحرینی ام، بدرود. امروز که عکس کالبد بی جانت را دیدم، به یاد کودکان حسین(ع) افتادم و بسیار گریستم...


وداعا الأخت / البحرین brother


اینان که امروز اینچنین وحشیانه پهلوی تو را دریدند و به خاک و خونت کشیدند، نسلشان برمی گردد به همان حرامیانی که پهلوی مادرمان فاطمه(س) را میان در و دیوار شکستند...



نوشته شده در جمعه 90/2/16 نظرات ( )

نمی دانم این روزها چرا مدام یاد این روضه می افتم:

بابا نبودی ببینی که معجرم سوخت... بابا نبودی ببینی که دامنم سوخت... بابا نبودی ببینی که بال و پرم سوخت... بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت . . .

یکی آیات القرمزی را دریابد لطفا!


نمی دانم این روزها چرا مدام یاد این روضه می افتم: بابا نبودی ببینی که معجرم سوخت... بابا نبودی ببینی که دامنم سوخت... بابا نبودی ببینی که بال و پرم سوخت... بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت . . .  یکی آیات القرمزی را دریابد لطفا! // I do not know why these days I will always remember the Shrine: Dad were not such fuel Mjrm realize it ... Dad realize it were not such Damnm fuel ... See Dad were not such that the wings and fuel Perm ... See Dad were not such a hair serum fuel. . . One of the revelations Alqrmzy Please understand! // أنا لا أعرف لماذا أنا فی هذه الأیام سوف نتذکر دائما ضریح : أبی لم تکن هذه Mjrm الوقود تحقیق ذلک... أبی لم یکن تحقیق هذه Damnm الوقود... وانظر یا أبی لیس مثل هذه الأجنحة وبیرم الوقود... وانظر یا أبی لیس هذا المصل الشعر وقود.  . . واحدة من آیات الرجاء Alqrmzy فهم!



نوشته شده در جمعه 90/2/16 نظرات ( )

   1   2      >
001
002
003
004
005

آخرین مطالب

«هیس» به شاعر برجسته بحرینی تقدیم شد!
...
\آیات القرمزی\ در تجمع بزرگ بانوان بحرین
بحرینی‎ها حمله به زنان را محکوم کردند!
یکی از رهبران جریان عمل از شکنجه بانوان بازداشت شده خبر داد
تظاهرات زنان بحرین علیه حکم زندان پزشکان
برخی اعضای خاندان آلخلیفه در شکنجهها شرکت میکنند!
ظهور آیاتالقرمزیهای جدید؛ نتیجه پنجماه سرکوب در بحرین + فیلم
آیات القرمزی مجدداً بازداشت شد!
شعر از کودکی با من بود!
از شدت شکنجه در زندان به کما میرفتیم!
شاعره آزادی در حصر خانگی
عکس هایی از اتاق آیات القرمزی پس از آزادی
آهای مردم بحرین ، با شما هستم :
«آیات القرمزی» شاعره جوان بحرینی از زندان آل خلیفه آزاد شد.
[همه عناوین(101)][عناوین آرشیوشده]

Design By : TopBloger.com